رهیدن ...

ساخت وبلاگ
دلم گرفته، نمیدونم خودمو چجوری آروم کنم.راستیتش دیگه خسته شدم، از خودماز تفکراتی که تو مغزم جریان داره .از این همهمه ای که تو خودم راه انداختماز این همه کتاب و دیوان که دورم جمع کردماز این حسی که تو من هستولی وسط این همه خستگی ، یه صدایی هست که میگه رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16

بعد از مدتها، فارغ از هر امتحان و آزمون زمینی بار دیگر توانستم قلمم را در دست بگیرم. چقد سخت بود این دوری. چقد سخت گذشت این مدت. چقد نامردانه بود فریاد هایی که از عمق فاجعه نیاز به نوشتن داشتند و من آنها را سرکوب کردم. دیگر خسته شده بودم از این همه آ رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16

 

داخل پرانتز خواستم اینو بگم که: (

دارم به این فکر میکنم که چقد خوب میشد اگه روزی تو سال بود که هستی یافتن مونو به هم تسلیت میگفتیم.

هستی داشتن و تولد یافتن چیز خیلی خوبی نیست که به هم تبریک میگیم. خیلی جالبه روز بروز از این فاجعه میگذره و روز به روز به مرگ نزدیک میشیم و دور هم جمع میشیم و شادی میکنیم . بدون اینکه بفهمیم اصلا چه اتفاقی داره میفته و چی به سر ما میاد.به هر حال آدمیم دیگه یک موجود عجیب الخلقه

علیرضا.ه)

رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16

بچه که بودم فکر میکردم وقتی به این سن و سال برسم کلی دوست و رفیق خواهم داشت. روزم را با تماس یکی از آنها شروع خواهم کرد و شبم را درآغوش دیگری به سر خواهم برد. نمیدانم چه بر سر من آمد که این گونه با مردم شهرم غریبه شدم. با افکارشان با کردارشان غریبه ش رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16

بر مردمان شهرم بگو راحت بخوابند ، آن دیوانه دیگر مرده است. بر والی شهر بگو ظالمانه حکمرانی کند ، آن یاغی دیگر رام است. بر پرندگان بگو کوچ کنند و از این شهر بروند ، آن پرنده دیگر بالی برای پرواز ندارد. بر آب بگو جاری شود که روز های گذشته دیگر باز نمیگ رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : بخوابند, نویسنده : heemmati بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16

امروز که خاطراتم را ورق میزدم ، آوای زهر آلودی از زهره ی گذشته ام بر جانم طنید و حس زیبای مرور خاطرات را بر من تلخ ساخت. میشنیدم صدای پسرک پنج ساله ای را که دنبال مادرش میدوید ، هراسان و نگران چشمش را بر دامن چادر سیاه مادرش دوخته بود که مبادا او را رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16

مهم ترین دلیل زندگی کردن انسان ها در طول تاریخ ، زنده بودن اجباری ، است که انسان ها آن را اختیار کرده اند. بیشتر که دقیق میشوم انسان غریزی ترین موجود روی کره زمین است. اگر اینطور نبود چرا آنهایی که هزاران بار در طول زندگی میمیرند و زنده میشوند ، بالا رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 14:16